نام کتاب:از بودن تا ماندن زینبیه و ثارالله
نویسنده:جعفر شیخ الاسلامی
دانلود موزیک ویدئو بال خونین
بال خونین موزیکی برای شهدای دبیرستان زینبیه و ثارالله میانه است.
[ ادامه مطلب ]دانلود آهنگ گزینه های روی میز کاری از گروه موسیقی هاتف
این موسیقی که در اصل کاری از حامدزمانی عزیز خواننده موسیقی ارزشی کشور عزیزمون هستش
این بار با خوانندگی سه نفر از بچه های گروه موسیقی هاتف دیروز درتاریخ 1395/09/29 رونمایی شد.
***جهت دانلود موسیقی به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]بسم رب الشهدای و الصدیقین
یاد شهدای گمنام ، یاد مادران شهید گمنام
خیلی خب امروزم میریم خونه مادر شهید.اونم چه مادری مادر شهید گمنام. خیلی خب زیاد حرف نزنم خودتون برید کلیپ رو ببینید...
***جهت مشاهده فیلم به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]
"می شکنم..."
اسم بخش جدید جبهه مجازی است که در این بخش...
***جهت خواندن ادامه مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]سردار سید حسن شکوری جانباز افتخار آفرین جنگ تحمیلی پس از سال ها تحمل درد و رنج جانبازی دیدار حق را لبیک گفت.
***جهت خواندن ادامه مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]انتشار نسخه جدید نرم افزار دختران آفتاب
***جهت خواندن ادامه مطلب و دانلود نرم افزار به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]در آستانه برگزاری کنگره بزرگداشت ۳۶ هزار شهید دانش آموز و شهیده شاخص کشور " ایران قربانی " طی مراسمی در روز چهارشنبه ۲۳ دی ماه، از خانواده این شهیده معزز دبیرستان زینبیه و ثارلله میانه با حضور وحید فرشباف مسئول بسیج دانش آموزی سپاه عاشورا و ولی الله جواهری رئیس اداره امور شاهد و ایثارگران آموزش و پرورش استان در محل سالن اجلاس ساختمان آموزش و پرورش میانه تجلیل به عمل آمد.
***جهت خواندن ادامه مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]گلچینی از بهترین مدیحهسرایی و مولودیخوانی مداحان شناخته شده اهل بیت(ع) را در وصف پیامبر مهربانیها و امام جعفر صادق(ع) بشنویدو دانلود کنید.
پیام فرماندهی جبهه مجازی:خجسته میلاد باشکوه پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) و امام جعفر صادق را برای شما رزمندگان جبهه مجازی تبریک می گوییم.
ان شاءالله روزهایتان شاد باشد و خندان باشین
یازهرا یازهرا یازهرا
***جهت دانلود به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]
سردار شهید حسین همدانی در زمینه شکلگیری حلقه اول مدافعان حرم میگوید: تیپ اباالفضل العباس (ع) در مرامنامه خود خطاب به حضرت زینب (س) نوشت: «زینب عباس نیست؛ ما آمدهایم از حرمت پاسداری کنیم».
***جهت تماشای فیلم به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]«سلام بر ابراهیم» عنوان کتابیست که در آن زندگی شهید ابراهیم هادی از زبان دوستان و همرزمان وی روایت میشود؛ داستان زندگی یک معلم متفاوت از میدان خراسان تا کانال کمیل.
***جهت خواندن ادامه این مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]شهید محمود رضا بیضایی در روز ولادت پیامبر اکرم (ص) نزدیک حرم حضرت زینب (س) به فیض رفیع شهادت نائل گردید.
***جهت خواندن ادامه این مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]پیکر شهید مدافع حرم وحید نومی گلزار صبح جمعه هشتم آبان ماه پس از اقامه نماز جمعه از محل مصلای امام خمینی(ره) تبریز تا میدان ساعت با حضور مردم و مسئولان لشکری و کشوری تشییع و سپس در گلزار شهدای وادی رحمت به خاک سپرده شد.
***جهت خواندن ادامه این مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]
پیکر مطهر هشتمین شهید مدافع حرم آذربایجانی "شهید وحید نومی گلزار" فردا از طریق فرودگاه بین المللی وارد تبریز می شود.
***جهت خواندن ادامه این خبر به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]"سید هادی نومی" بسیجی داوطلب مدافع حرم ظهر روز عاشورای امسال در حومه شهر بیجی عراق به شهادت رسید.
***جهت خواندن ادامه این مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]آشنایی با کتاب “زینبیه و ثارالله، از بودن تا ماندن”این کتاب به قلم "جعفر شیخ الاسلامی" و با هدف حفظ و ترویج فرهنگ متعالی شهادت و تبیین واقعه بمباران زینبیه و ثارالله میانه تحریر شده است.
***برای خواندن ادامه این مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]
در تابوت را برداشتم، سربریده در تشت برایم مجسم شد، شروع کردم با حسین درد و دل کردن، چند لحظهای حرف زدم، در همان حال و هوا بودم که دیدم چشمهایش را باز کرد، لبخندی زد و دوباره بست، این آخرین هدیه حسین به من بود."
***برای خواندن ادامه این مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]حسین قدیانی: بهار ۸۵ برای مجله یاد ماندگار مصاحبهای کردم با پدر و مادر سردار شهید محمود کاوه اما بنا به دلایلی منجمله تعویق زمان گفتوگو، نیز دغدغه رساندن به موقع مجله، تنها نیمی از مصاحبه را پیاده کردم و الباقی حرفهای ضبط شده، ماند در همان نوار کاست سونی.
***برای خواندن ادامه مصاحبه به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]خواهران ، مادران ، از ما گفتن بود .تو اون دنیا در پیشگاه خدا و معصومین وانبیاء
نگید نگفتید .
:rose:شهید یعقوب ابراهیم نژاد:
اگر می دانستم با هر بار که خونم ریخته می شود بی حجابی آغوش حجاب در بر می گیرد، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم.
***برای خواندن ادامه این مطلب به پشت خاکریز مراجعه بفرمائید.***
[ ادامه مطلب ]رييس سازمان بسيج مستضعفين: بسيجيان جهان اسلام با الگوپذيري از شهيدان "نادر مهدوي" و "طيبه واعظي"، بيش از پيش براي روشنگري عليه استكبار جهاني و حفظ و گسترش آرمان هاي انقلاب اسلامي آماده مي شوند و ظرفيت هاي خود را براي نابودي رژيم كودك كش اسرائيل و آزادي بيت المقدس افزايش خواهند داد.
سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین در گفتگو با پایگاه اینترنتی بسیج گفت: چه خوب است همیشه سال نو را با یاد شهیدان آغاز کنیم طبق سنت زیبای سال های اخیر، شهدای سال سازمان بسیج مستضعفین با پیشنهاد استان ها و اقشار تخصصی و تصویب شورای شهادت سازمان بسیج، از میان شهدای برجسته ولی گمنام انقلاب و دفاع مقدس که خالقان حماسه های بزرگی بوده اند ولی کمتر شناخته شده اند، انتخاب و معرفی می شوند.
سردار نقدی با تاکید بر اینکه تمامی برنامه های سال ۹۴ بسیج به نام و یاد این شهدا برگزار می شود، اظهار داشت: در طول چند سال اخیر که این رسم اجرایی شده است، برکات فراوانی را در برنامه های بسیج شاهد بوده ایم چراکه احیاگر راه و رسم شهادت است و نسل جوان را با اسطوره های بزرگ حماسه ساز آشنا می کند و آنها را برای فداکاری و از خود گذشتگی آماده تر می سازد.
وی معرفی کامل این شهدا به عموم جوانان و ملت شهیدپرور ایران را از اهداف معرفی شهدای شاخص در هر سال دانسته و تاکید کرد: جوانان و مردم عزیز در طول یک سال با سیره و ویژگی های این شهدا آشنا شده و ضمن انس بیشتر با شهدا، سعی در الگوپذیری از ایشان می کنند.
رییس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به اثرپذیری بسیجیان از این شهدا در تمامی برنامه های فرهنگی، نظامی، اجتماعی، سازندگی، راهیان نور و… بسیج، تصریح کرد: هرساله از سوی اقشار تخصصی بسیج نیز شهدایی معرفی می شوند تا برای هر قشر نیز شهیدی برگزیده ی از همان قشر، بعنوان الگو وجود داشته باشد و الگوهای رفتاری تخصصی هر قشر را سامان دهد.
وی با معرفی شهیدان "نادر مهدوی" و "طیبه واعظی" بعنوان شهدای سال ۹۴ ابراز داشت: امیدواریم یاد و نام این شهدا منشاء نورافشانی در میان برنامههای بسیج در سطح کشور و جهان اسلام باشد.
جانشین فرمانده کل سپاه در امر بسیج ادامه داد: افتخار داریم سال ۹۴ در بسیج به نام "شهید طیبه واعظی" شیرزنی از خمینی شهر اصفهان نام گذاری شده است و ان شاء الله خواهیم توانست این شهید قهرمان را که همراه با همسر و دیگر اعضای خانواده، برای روشنگری و مبارزه با ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی در زیر شکنجه های رژیم شاه جانش را تقدیم کرد بهتر بشناسیم. و جا دارد پژواک فریاد تاریخی این شهید که هنگام دستگیری با تن مجروح خطاب به ماموران ساواک فریاد زد "مرا بکشید ولی چادرم را برندارید" در فضای کشور طنین انداز شود.
وی "شهید نادر مهدوی" را از سرداران مبارزه با آمریکا خوانده و بیان کرد: شهید نادر مهدوی از غیورمردان بوشهری است که به عنوان بنیان گذار و فرمانده ناوگروه رزمی ذوالفقار در خلیج فارس، با انجام عملیات گسترده علیه ناوهای آمریکایی، طرح آمریکا برای اسکورت ایمن ناوگان نفتی حامیان صدام را به شکست کشاند و با همان قایق های کوچک ماهیگیری پیروزی های درخشانی را علیه ناوگان جنگی آمریکا در دفاع مقدس برای ملت ایران رقم زد.
سردار نقدی عملیات علیه ناوهای جنگی که محافظ نفتکش بریجتون بودند را از حماسه های شهید مهدوی دانسته و تاکید کرد: این شهید عزیز در ادامه اقدامات بی نظیر خود در دفاع مقدس، از محورهای اصلی نبردهای دریایی با آمریکا در خلیج فارس بود و بعنوان یکی از اصلی ترین مبارزان ایرانی در خلیج فارس شناخته شده و آمریکایی ها از او وحشت داشتند؛ وی در آخرین ماموریت خود پس از مقاومت جانانه در برابر بالگردهای آمریکایی و ساقط کردن یکی از آنها، به شدت مجروح و به دست مزدوران آمریکایی اسیر شده و به روی ناو آمریکایی منتقل گردید. آمریکایی ها که کینه عمیقی از وی داشتند به پیکر نیمه جان او هم رحم نکردند و با شکنجه های قرون وسطایی او را به شهادت رساندند.
وی وحشت و ترس ناوهای آمریکایی از عملیات شهادت طلبانه جوانان ایرانی با قایق های ماهی گیری در خلیج فارس را یادآور شده و افزود: امروز نیز جوانان ایران اسلامی که به الگویی برای جوانان و آزادیخواهان سراسر دنیا در مبارزه با استکبار تبدیل شده اند، با تاسی از این شهید حماسه ساز، برای مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی آماده اند و اگر فرمان جهاد از سوی امام خامنه ای عزیز صادر شود، همراه با جوانان کشورهای مسلمان و آزادی خواه، در این راه جانفشانی می کنند.
رییس سازمان بسیج مستضعفین در پایان گفتگوی خود با پایگاه اینترنتی بسیج تاکید کرد: ان شاء الله بسیجیان جهان اسلام با الگوپذیری از شهیدان "نادر مهدوی" و "طیبه واعظی"، بیش از پیش برای روشنگری علیه استکبار جهانی و حفظ و گسترش آرمان های انقلاب اسلامی آماده می شوند و ظرفیت های خود را برای نابودی رژیم کودک کش اسرائیل و آزادی بیت المقدس افزایش خواهند داد./بسیج
*مشروح زندگینامه و سرگذشت شهید نادر مهدوی شهید شاخص بسیج در سال ۹۴
+مطالب بیشتر در سایت:
-شهیدی که آبروی آمریکا را برد!
-مستند “رو در رو با شیطان” +دانلود
شهید نادر مهدوی” ( حسین بسریا) در ۱۴/۳/۱۳۴۲ ه- ش در خانودهای مستضعف امّا متدیّن و پرهـیزکار در روستای نوکار “، از توابع دهستان بحیری” در شهرستان دشتی” واقع در استان بوشهر” دیده به جهان گشود. او ششمین فرزند خانواده بود. نامش را حسین” گذاشتند تا مظلومیّت شهید کربلا را پاس دارند. تحت تربیت اسلامیِ والدینِ متدین و پرهـیزکارش، اخلاق عالیِ انسانی و اسلامی به تدریج در سرشتِ نورانی او، شکوفا میشد تا اینکه به سن ۶ سالگی رسید و راهی مدرسه شد.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان زائرعبّاسی” آغاز کرد و با موفقیّت به پایان رساند. در سال دوم دبستان بود که به مکتب رفت و قرآنِ کریم، این کتاب هدایتگر الهی را به مدد علاقه وافر و هوشِ سرشارِ خود، در عرض مدتِ تنها بیست و پنج روز نزد آقای علی فقیه خــتم نمود. در همین سال بود که خانواده وی از روستای نوکار، به روستای بحیری مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.
شهید، پس از اتمامِ تحصیلات ابتدایی، در مدرسه راهنمایی ادب خورموج ثبتنام کرد و علاقهمندانه به ادامه تحصیل پرداخت. در این زمان، مبارزات انقلابی ملت مسلمان ایران به اوج رسیده و شور و شعور مقدّسِ ناشی از آن، تمامِ کشور را فراگرفته و همگان را تحتتأثیر قرار داده بود. شهید مهدوی، با ذکاوت و تیزبینیِ توأم با حقیقتطلبی، ضمنِ اهتمام به تحصیل، تمامی رخدادهای نهضتِ انقلابی و فـراگـیر آحاد ملت را تیزبینانه و کنجکاوانه جویا میشد و درباره آنها به کنکاشِ دقیق میپرداخت. مشکلاتِ اقتصادی، دوریِ راه از منزل تا مدرسه و به خصوص پرداختن به فعالیتهای پیگیر و گسترده انقلابی، سبب شد تا شهید، در پایه دوم راهنمایی بهناچار، ترکِ تحصیل نماید.
پس از ترک تحصیل، به جهت سامانبخشی به وضع معیشتی خود و کمک به والدینش، در مغازه ای که از ملکِ پدر و تنها بردارش فراهم ساخته بود، مشغول به کار شد و در کنار کار ، فعالیتهای انقلابی خود را نیز کماکان با بصیرت و علاقمندیِ فراوان، دنبال کرد.
انقلاب که پیروز شد او در تاریخ ۵/۹/۱۳۵۸ به عنوان بسیجیِ ویژه، به عضویت بسیج درآمد و از آن تاریخ تا زمان شهادت، تمام زندگی خود را مصروفِ تحقّق اهداف والای اسلام و انقلاب اسلامی نمود و لحظهای در این راه، نیاسود. با شروعِ جنگِ تحمیلی، کار را رها کرد تا عملاً هیچ مانعی در راه فعالیتهای شبانهروزی و خستگیناپذیرش در مسیر خدمت به نهالِ نوپای انقلاب شکوهمند اسلامی، وجود نداشته باشد. از همینرو با عزمی مصمّم به خانوادهاش گفت: با وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه میهن اسلامیمان ایران، من دیگر حاضر به ادامه فعالیت در مغازه نیستم و به هر طریقی شده باید وارد عرصه خدمت در جبهههای جنگ شوم.” در این هنگام، او نوجوانی هفدهساله بود.
پس از آنکه اولین کاروان رزمندگان اسلام از شهرستان دشتی، آماده اعزام به بوشهر، جهت گذراندن آموزش نظامی شد، شهید مهدوی اصرار فراوانی داشت که در این کاروان، حاضر باشد اما به دلیل سن کم، از حضور او ممانعت به عمل آمد. برادر ش آقای حاجحسن فقیه در زمره اعضای اولین کاروان رزمندگان اسلام، اعزامی به نیروگاه اتمی بوشهر جهت گذراندن آموزش جبهه بود. شهید نادر، در طی مدتی که برادرش در بوشهر آموزش میدید، همواره به دیدنش میرفت و از این رهگذر با اشتیاق فراوان در برخی از کلاسهای آموزشی حضور مییافت و با تمامِ وجود، به انگیزه کسب توانمندی جهت دفاع از کیان نظام اسلامی، به فراگیری فنونِ نظامی، همت میگماشت.
شهید مهدوی”به دلیل اشتیاقِ زیادی که به پوشیدن لباس مقدّس پاسداری داشت، در صدد استخدام در نهاد انقلابی سپاه برآمد و در مورّخه ۱/۲/۱۳۶۰ رسماً در این نهاد مقدس، استخدام گردید. در این تاریخ، او به پادگان آموزشی شهید عبدالله مسگرِ شیراز اعزام شد و آموزش اولیه پاسداری را در این پادگان، گذرانید. پس از آن، به عنوانِ اولین مأموریت، پس از کسب افتخار پاسداری، در مورّخه ۲۱/۵/۱۳۶۰، به تهران اعـزام شد و تا تاریخ ۲۰/۷/۱۳۶۰، در جهت مبارزه بیامان با گروهکهای ملحد و منافقینِ از خدا بیخـبر، خدمات شایانی را به انجام رسانید.
پس از بازگشت از تهران و قبل از انجام عملیات طریقالقدس، که منجر به آزادسازی بستان گردید، شهید مهدوی مأموریت یافت تا برای اولین بار عازم جبهه شده، به همکاری با سپاه اهواز بپردازد. برادر شهید، آقای حاجحسن فقیه، در اینباره میگوید: اولین باری که به جبهه اعزام شد، من تا چغادک او را مشایعت کردم و در وی چیزی جز عزم راسخ، عقیدهای تردیدناپذیر و احساسِ تکلیف در برابر خدا و دین، نیافتم.” امّا خاطره اولین حضور در جبهه را از زبانِ خودِ شهید، بخوانیم: پس از اعزام به جبهه، جهت انجام عملیات طریقالقدس، آماده میشدیم و در این رابطه میبایست چند روزی را در اهواز میماندیم. در یکی از این روزها سیلوی اهواز منفجر گردید. در کنار سیلو، یکی از انبارهای حاوی قطعاتِ ماشینآلات و موتورسیکلتهای سپاه قرار داشت که کلیه این وسایل، به دلیل آتشسوزی در سیلو، در معرض خطر انهدام قرار گرفته بود. ما در این موقعیّت، با همکاری چند تن از برادرانِ سپاه، توانستیم این وسایل را از تیررس شعلههای آتش، دور نماییم. اینها همه از لطف و کرامتِ پروردگار بود.” حضور شهید در عملیات فتح بستان، بیش از یکروز به طول نینجامید زیرا یکی از صمیمیترین دوستانش به نام شهید نعمت الله تهمتن، در این عملیات به شهادت رسید و شهید مهدوی مأموریت یافت تا پیکر مطهر این شهید را به زادگاهش برگرداند.
شهید مهدوی پس از بازگشت به منزل و چند روز استراحت، به سِمَت معاون فرمانده سپاه جم منصوب شد و در مدت ۲ سال حضور در این منطقه، فعالیتهای درخشانی را به ویژه در زمینه جذب و ارشاد نیروی مردمی، جلوگیری از بروز اخلال و ناامنی در منطقه، کنترل فعالیتهای خوانین و محدود کردن قدرت فئودالها، به انجام رسانید. برخی از همکارانِ شهید، در سپاه جم، شهید بزرگوار حسین فقیه، سردار حاج علی جمشیدی و برادر حسین یوسفی بودند.
بعد از دو سال خدمت در سپاه جم، شهید مهدوی به سپاه بوشهر بازگشت و پس از مدتی خدمت در سپاهِ بوشهر، به سِمَت فرمانده عملیات سپاه خارک منصوب گردید. او تا سال ۱۳۶۳ در آنجا خدمت نمود و خدمات ارزندهای را در طی این مدت، به انجام رسانید. شهید مهدوی در سال ۱۳۶۱، با دختری مؤمنه از روستای بحـیری به نام خانم سکینه جوکار ازدواج کرد. مدت این زندگی مشترک، پنج سال بود و تنها حاصل آن، دخـتری است به زهرا مهـدوی که چهل روز پس از شهادتِ پرافتخار پدرش به دنیا آمد و امـروز، چشم و چراغ بازماندگان شهید است. برادر شهید دراینباره میگوید: بچههای جنگ سعی میکردند زودتر زن بگیرند تا روح و ذهنشان سالم بماند.
ایشان هم با پیگیری پدر و مادرم و مخصوصاً مادرم، ازدواج کرد. سال ۱۳۶۰ برایش خواستگاری کردیم، سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد، چندسالی بچهدار نشد، سال ۱۳۶۶ بود که عیالش باردار شد و درست روز چهلم شهادت نادر، دخترش به دنیا آمد که طبق وصیت خودش، اسمش را زهـرا گذاشتند.”
در جریان اعزام طرح لبیک یا امام” در سال ۱۳۶۳، شهید مهدوی به عنوان مسؤول، همراه با رزمندگان اسلام اعزامی از جزیره خارک، عازم دشتعباس گردید و در آنجا مسؤولیت فرماندهی گروهان را به عهده گرفت.
پس از آن، گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و خود، فرماندهی این گروهان را عهدهدار گردید. فعالیتهای پیگیر و شبانهروزیِ شهید، در زمینه نظمبخشی و تربیتِ نیروهای عضو این گروهان دریاییِ تازهتأسیس، سبب شد تا ایشان بتواند گروهانی نمونه و صددرصد آماده را جهت شرکت در هرگونه عملیات، مهیّا نماید.
با شروع عملیات بدر در تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۶۳ با رمز یا فاطمه الزّهراء(س)، شهید مهدوی با گروهان دریاییِ تحت امر خود، فعّالانه و با رشادت تمام، در این عملیات شرکت جست و حماسههای به یادماندنی را از خود به نمایش گذاشت. پس از پایان موفقیتآمـیز عملیات بدر، چندروزی به مرخّصی آمد و پس از آن، مجدداً در سپاهِ بوشهر، به ادامه خدمت پرداخت.
شهیدمهدوی که تا آن زمان، تجارب فراوانی از حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل به دست آورده بود، تصمیم به تشکیل ناوگروه دریایی گرفت و آن را ذوالفقار” نام نهاد. ناوگروه دریایی ذوالفقار، وابسته به منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و شهید تا زمان شهادت، فرماندهی آن را به عهده داشت. تشکیل این ناوگروه، بیتردید نقطه عطفی در کارنامه دفاعی ایران در دوران افتخارآمـیز دفاع مقدس به حساب میآید؛ چرا که با تشکیل آن، نیروی دریایی ایران، جانی تازه و ابهّت و صلابت خـیرهکنندهای یافت و پشتوانه مستحکمی نصیب ماشین جنگی ایران گردید.
مدتی قبل از شروع عملیات غرورآفرین والفجر۸ که دستآورد بزرگ آن، تصرف فاو و فلج شدن نیروی دریایی دشمن بود، شهیدمهدوی با همه توان و باتلاش و مجاهدتی شبانهروزی، به آمادهسازی و انسجام ناوگروه پرداخت و سرانجام، این یگان رزمی تازه تأسیس را جهت شرکت در عملیات والفجر ۸ و انجام موفّقیتآمـیز مأموریت، به سطح آمادگی صددرصد رسانید.
مسؤولیت شهیدمهدوی در این عملیات، تدارک نیروهای رزمی به وسیله شناورهای ناوگـروه بود که آن را به نیکوترین وجه، انجام داد. بعد از پایان عملیات، شهیدمهدوی کماکان در منطقه عملیاتی باقی ماند تا در زمیـنه حفظ و نگهداری فتوحات نیروهای اسلام، به فعالیت بپردازد. پس از آن، سپاه در مناطق عملیاتی والفجر ۸، شروع به فعالیتهای تازهای نمود که از جمله آنها میتوان به ردگـیری ناوها و ناوچههای دشمن، جلوگـیری از فعالیت نیروی دریایی عراق و نیز مینگذاری در کانال خورعبدالله اشاره نمود که شهیدمهدوی در تمام این اقدامات، حضور فعال و مؤثّری داشتند.
پس از آن، عملیات کربلای۳ در مورّخه ۱۱/۰۶/۱۳۶۵ آغاز شد که منجر به فتح اسکله و پایانه نفتی الامیه عراق گـردید. حضور فعالانه شهید در این عملیات، بسیار مؤثّر واقع شد. شهید، پیشنهاد کرد جهت بالارفتن سریع از سکوها، پلّههای آلومینیومیِ سبک، تاشو و قابلِ حمل ساخته شود. این پیشنهاد پذیرفته و اجرایی شد و تأثیر به سزایی در کسب موفّقیتهای سپاه در این عملیات داشت. آقای فقیه برادر بزرگوار شهید دراینباره میگوید: یادم هست قبل از عملیات کربلای ۳، حسین (نادر) آمد پیش من و قضیه عملیات را گفت و پرسید: به نظر شما که خیلی به این کشورهای عربی خلیجفارس سفر کردهاید، برای بالارفتن سریع از اسکله الامیه”، چه کار باید بکنیم؟ فکری کردم و گفتم یک نمونه از پلههای سبک و تاشو هست که اگر بتوانید تهیه کنـید، برای بالارفتن از اسکله، خیلی به درد میخورد. آنطور که بعداً برایم تعریف کرد، پیشنهاد مرا در جلسه فرماندهان عنوان کرده بود که همه قـبول کرده و در عملیات هم به آن عمل شده بود.
با انجام عملیات غرورآفرین والفجر ۸ وکربلای ۳و تقویت و تثبیت هرچه بیشتر قدرت نظامی ایران در نبردهای دریایی، عرصه بر رژیم بعث عراق و به خصوص حامیان غربی او و در رأس آنها آمریکای جهانخوار تنگ گردید و آنان را با چالشی جدّی مواجه ساخت. ماشین جنگی ایران روز و بروز کارآمدتر و پرصلابت تر به پیش میرفت و درماندگی و اضمحلال روزافزون دشمن، هرچه بیشتر آشکار میگردید. در این هنگام بود که رژیم مستکبر و جنایتکار آمریکا که تا آن هنگام، در پشت صحنه جنگ قرار داشت و غالباً عراق را به عنوان پیشقراول به جنگ با ایران فرستاده بود، با مشاهده ضعف روزافزون قدرت نظامی عراق در برابر ایران، به ناچار به صورت آشکارا و علنی و آنهم در قالب سازمان آتلانتیک شمالی(ناتو) و به بهانه واهیِ حفاظت از نفتکشهای برخی از کشورهای عربی وارد خلیج فارس گردید و در خط مقدم جنگ علیه ایران قرار گرفت. تصور این بود که با ورود آمریکا به خلیجفارس، نیروهای ایرانی اقتدار خود بر این پهنه آبی فوقالعاده مهم را از دست خواهند داد و موازنه قدرت نظامی به نفع عراق تغییر خواهد کرد. اما شیرمردان سپاه اسلام و در رأس آنها سردار شهید مهدوی با رشادتها و جانفشانیها و تدارک دهها عملیات شجاعانه علیه ناوهای هواپیمابر و غولپیکر آمریکایی و با کسب پیروزیهای متعدّد و کوبنده، باطل بودن این تصور را به اثبات رساند.
شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی ها به خلیجفارس تا زمان شهادت، لحظهای از نبرد بیامان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در اینراه به کار بست. او طی این مدت، عملیات بسیاری را علیه آمریکاییهای متجاوز ترتیب داد .
در سالهای پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد. کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند. فرماندهان عالیرتبه سپاه، جریان عبور آزاد و متکبّرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند. حضرت امام (رض) فرموده بود: اگر من بودم، می زدم.” همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردارشهید بیژن گرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکاییها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.
اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آنهم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی اَلرَّخاء” با نام مبدّل بریجتون” حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی ۴۳ متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید.
اجازه دهید مطالب جالب و خواندنی دراینباره را از زبان خود سردار شهید مهدوی بخوانیم: هنگامیکه اعلام شد بناست اولین کاروان از نفتکشهای کویتی، تحت حمایت ناوهای آمریکا به کویت حرکت کند، ما جهت انجام عملیات محوله، در مسیر حرکت کاروان به طرف منطقه عملیاتی حرکت کردیم. در بین راه و در یکی از محلهای اسقرار در میان آبهای خلیجفارس لنگر انداختیم. پس از مقداری استراحت، مجدداً به راه افتادیم. راه زیادی را نپیموده بودیم که دریا به شدت طوفانی شد و آنچنان امواج آن به تلاطم درآمد انجام عملیات را عملاً ناممکن مینمود؛ امّا با توکّل به خداوند و میزان آمادگی و رشادتی که در نیروهای خود سراغ داشتیم و با نظرخواهی از آنها و نیز با یادخدا و اطمینان و قوت قلبی که بدینگونه به آن دست یافتیم، عزم خود را جهت انجام این عملیات جزم نمودیم و به طرف مسیر حرکت کاروان، به راه افتادیم. سه ساعت قبل از رسیدن کاروان، ما به محلِ مورد نظر رسیدیم. پس از انجام سریع مأموریت و پایان کار، به طرف محل استقرار نیروهای خودی برگشتیم و به استراحت پرداختیم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد که کشتی کویتی بریجتون، به روی مین رفت. اعـلام این خبر، شادی و قوت قلب بالایی را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همدیگر را در آغوش کشیده بودیم و یکدیگر را میبوسیدیم. برادران، صورتهای خود را بر خاک گذاشته گریه میکردند و شکر خدا به جا میآوردند. چون همه احساس میکردیم که ما نبودیم که دشمن را فراری دادیم بلکه این خداوند بود که ملت ما را عزیز و دشمنان ما را ذلیل و امام ما را شاد نمود و جملگی باور داشتیم که: وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی”
پس از اقدام دلیرانه سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامه دیدار با حضرت امام(ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشه مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند. در این دیدار، حضرت امام(رض) یکایک این سربازان جان برکف اسلام را مورد ملاطفت و تفقّد خود قرار میدهد و پیشانی سردار شهید مهدوی را میبوسد. شهید، خود دراینباره چنین میگوید: پس از اطّلاع از اینکه حضرت امام از شنیدن خبر روی مین رفتنِ کشتی کویتی و شکست اولین اقدام آمریکا، متبسّم شدهاند، چنان مسرور گردیدم که همیشه این تبسّم را موجب افتخار خود و رزمندگانِ همراه، میدانم. برای ما رزمندگانِ خلیج فارس، همین تبسّم و شادی امام در ازای همه زحمات شبانهروزی کافیست و اگرتا آخر عمر، موفّق به انجام خدمتی نگردیم، باز شادیم که حداقل برای یکبار هم که شده، موجب رضایت و شادی و تبسّم امام عزیزمان گردیدهایم.”
آقای حاجحسن فقیه برادر بزرگوار شهید درباره آخرین دیدارش با سردار شهید مهدوی میگوید: برای آخرین بار، برادر شهیدم نادر در شب پنجشنبه مورّخه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶ در منزل دنیایی خود و در جمع ما حضور داشت. در همان مجلس به صورت خیلی محرمانهای به من گفت: فلانی! فردا سفر خطرناکی را در پیش رو دارم و به احتمال زیاد، با آمریکایی ها درگیر میشویم. نظر شما چیست؟” من در جواب ایشان گفتم: ما مأمور خداییم؛ حیات و مماتمان به دست خداست و هرچه پیش آید، خواست اوست. فردا صبح نیز موقع خداحافظی به من گفت: قریب به یقین، این آخرین باریاست که همدیگر را میبینیم و احتمال زیادی دارد که در این درگیری شهید شوم.”
در عصر روز پنجشنبه مورّخه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶ سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمّدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عده ای دیگر، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام بعثت” و یک فروند ناوچه به نام طارق” به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند.
تعدادشان نه نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود. در یک قایق، اکیپ فیلم برداری از عملیات متشکّل از کریمی، محمّدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی سوار بودند. در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گُرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسّلی بودند. فرمانده عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود. پس از مدّتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی می رسندو وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. پیاده می شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا به جا می آورند. هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در کرانه باختری آسمان، کماکان خودنمایی میکرد. در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجّه خود می سازد. رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود.
ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع شد و بیسیم در دست نادر” جان داد. لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلّق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. این نوع بالگردها بسیار کم صدا هستند و در صحنه گیر و دار نظامی غالباً موقعی می توان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف رسیده باشند. سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا می خواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکاییها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود. بالگردها نیز با شدّت ، شروع به تیراندازی می کنند.
سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدّت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفّق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد.
همگی با همه وجود صلوات می فرستند. سرداران شهید گرد و توسّلی فریاد می زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد. تعداد خفاشهای پرنده دشمن کم نبود و هریک از سویی به سردار شهید مهدوی و همرزمانش، حملهور شده بودند.
بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب میکردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند. حالا دیگر تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند.
نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهّر شهدا از آب برمی آید. لذا به اتّفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلّیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند. آنها با همه توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند لذا به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتشباران می کردند تا فضا ناامن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند. اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمریکاییهای تا بن دندان مسلح ادامه می دهند. دشمن، همه شناورها و تجهیزات ناوگروه را زده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر، در حالیکه خود را با ترکش تهی مییابند، پس از بیست دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن میافتند.
دستگیری نادر برای دشمن بسیار بااهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازمانده ناوگروه، بلافاصله در صدد شناسایی او بر می آیند و از تک تک اسرا درباره نادر می پرسند. دست و پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته میشود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمیکند و همچنان مقاومت مینماید. هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتّی از جسم بی جان این سردار شهید نیز می ترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی یو. اس. اس. چندلر” آماج شکنجههای وحشیانه دشمن قرار میگیرد و سینهاش با میخ های بلند آهنین سوراخ میشود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت میرسد.
آنچه که از ظاهر پیکر شهید مشاهده گردید، این است که آمریکاییها سینه آن عزیز را با میخ های فولادی بلند سوراخ کرده و پس از آن یک تیر به بازو یک تیر به قلب و یک تیر به سجدهگاهش زده و بدینگونه تحت شکنجههای قرونوسطایی شهیدش کرده بودند.
بالأخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت کشور سلطاننشین عمان تحویل گرفته شد و از مرز هوایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید.
جنازه مطهر شهید با شکوه خاصی بر دوش هزاران تن از امت حزبالله در مقابل لانه جاسوسی آمریکا تشییع و سپس به بوشهر انتقال یافت. در آنجا نیز پیکر پاک شهید مجدداً بر دوش جمعیت انبوه مردم شهیدپرور تشییع شد و پس از آن جهت خاکسپاری به زادگاهش روستای بحــیری بازگشت. مردم روستا با شور و شکوهی خاص و به نحو کمنظیری به استقبال پیکر غرقهبهخون سردار شهیدمهدوی رفتند و این پیکر گلگونکفن را پس از تشییع تا گلزار شهدای روستا، چون گوهری بهشتی به صدف خاک سپردند.
*زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج در سال ۹۴
طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد.
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
»پکیج های تصفیه فاضلاب | 1 | 543 | sakbari |
»درگیریهای شدید در حومه«حمص» و هلاکت دهها داعشی + نقشه | 0 | 1283 | mehran19 |
»هفت قانون طلایی بقای عشق | 0 | 1761 | admin |
»آشنایی با «فجر» جدیدترین و مدرنترین اسلحه تهاجمی ساخت ایران +عکس | 0 | 1844 | admin |
»کشور تروریست پروری که خود طعمه تروریسم شد+ تصاویر | 0 | 1721 | admin |
»آشوب و فتنه گری جدید جریان صادق شیرازی بر علیه جمهوری اسلامی ایران +تصاویر | 0 | 1723 | maryam |
»تانکهای قدرتمند جهان در یک نگاه+تصاویر | 0 | 1651 | milad225 |
»سپاه پاسداران ایران پهپادهایی با برد ۳۰۰۰ کیلومتر دارد | 0 | 1534 | maryam |
»روایتی تصویری از ۶۹ مورد ظلم «جنایتکار بزرگ» در حق مردم جهان | 0 | 1548 | admin |
»یک عکس از شهید حسین مریدی زاده | 0 | 1588 | admin |